شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1013

1. در خرابات مغان مست و خراب افتاده‌ایم

2. توبه بشکستیم و دیگر در شراب افتاده‌ایم

3. در خیال آن که بنماید خیال او به خواب

4. نقش بستیم آن خیال و خوش به خواب افتاده‌ایم

5. در به دست زلف او دادیم و در پا می‌کشد

6. لاجرم چون زلف او در پیچ و تاب افتاده‌ایم

7. آب چشم ما به هر سو رو نهاده می‌رود

8. ما چنین تشنه ولی در غرق آب افتاده‌ایم

9. آفتاب لطف او بنواخت ما را از کرم

10. روشن است احوال ما بر آفتاب آفتاده‌ایم

11. سید رندیم و با ساقی حریفی می‌کنیم

12. بر در میخانه مست و بی‌حجاب افتاده‌ایم

13. بر سر کوی محبت ما و چون ما صد هزار

14. جان به جانان داده‌ایم و بی‌حساب افتاده‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی خندان تو تا انجمن آرا گردید
* خنده شد گوشه نشین در لب شیرین دهنان
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر از سرو قدان مهر طمع می‌داری
* از بن زهر گیا مهر گیاه می‌طلبی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها
* ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها
شعر کامل
مولوی