شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1015

1. دل به دلبر جان به جانان داده‌ایم

2. بندهٔ او وز همه آزاده‌ایم

3. از سر هر دو جهان برخاستیم

4. بر در میخانه مست افتاده‌ایم

5. عاشقانه در خرابات مغان

6. رو به درگاه یکی بنهاده‌ایم

7. بر طریق عاشقان ما رهرویم

8. لاجرم چون رهروان بر جاده‌ایم

9. در خرابات مغان مست خراب

10. خوش در میخانه‌ای بگشاده‌ایم

11. زاهدی ما همه بر باد رفت

12. همدم جام و محب باده‌ایم

13. نعمت‌اللهیم و ز آل رسول

14. گوهر پاکیم و نه بیجاده‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست
* بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!
شعر کامل
صائب تبریزی
* یک شب خیال تو دیدم ما بخواب
* زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
شعر کامل
سلمان ساوجی
* سرسری نتوان به کنه حیله اندوزان رسید
* کز تأمل آب زیرکاه روشن می شود
شعر کامل
صائب تبریزی