شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1025

1. منصب مستان ما ترک وجود و عدم

2. نسبت رندان ما بذل حدوث و قدم

3. حاصل بحر محیط جرعه ای از جام ماست

4. خود که برد پیش ما نام می و جام جم

5. پیر خرابات عشق یار عزیز من است

6. شیخ مبارک نفس پیر خجسته قدم

7. خاطر من هر نفس نقش خیالی کشد

8. بی مددی یا مداد یا ورقی یا قلم

9. سلطنت عاشقان تخت ولایت گرفت

10. عقل گزیده کنار عشق کشیده قلم

11. جام می آمیختند خون دوئی ریختند

12. دور خوش انگیختند هر دو یگانه به هم

13. ساقی کوثر اگر جام شرابت دهد

14. شادی سید بنوش غم مخور از هیچ غم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرکس زخوان قسمت خود رزق می خورد
* از کم بضاعتی خجل ازمیهمان مباش
شعر کامل
صائب تبریزی
* غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ
* به یادگار نسیم صبا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش
* لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش
شعر کامل
حافظ