غزل شمارهٔ 1042
1. دل دارم و جان بدو سپردم
2. نیکی کردم نکو سپردم
3. با زلف نگار عهد بستم
4. بشکستم و مو به مو سپردم
5. هر نقش که در خیال آمد
6. او دیدم و او به او سپردم
7. با آینه روبرو نشستم
8. تمثال خوشی به او سپردم
9. رفتم به طریق جانسپاری
10. این راه نگر که چون سپردم
11. دل رفت و ندانمش کجا رفت
12. ره بستم و سو به سو سپردم
13. گوئی که سبوکش است سید
14. خم یافتم و سبو سپردم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده