شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 107

1. مظهر و مظهرند آب و حباب

2. نظری کن به عین ما در آب

3. عقل گوید حباب و آب دو اَند

4. عشق گوید یکیست آب و حباب

5. ظاهر و باطن همه نور است

6. خوش ظهوری که نور اوست حجاب

7. نقش غیری خیال اگر بندی

8. آن خیال است و دیده ای در خواب

9. غرق آبی و آب می جوئی

10. گرچه با ما نشسته ای در آب

11. نور او روز آفتاب نمود

12. باز در شب نمایدت مهتاب

13. نعمت الله به نور او دیدم

14. این چنین دیده اند اولوالالباب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
* بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت
شعر کامل
حافظ
* دنبال یار رفت روان کرد آب چشم
* آن رفته باز نامد و اشکم روان بماند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی