شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1074

1. رفتم به در خانه میخانه نشستم

2. آن توبهٔ سنگین به یکی جرعه شکستم

3. گر عاقل مخمور مرا خواند به مجنون

4. منعش مکن ای عاشق سرمست که هستم

5. در هر دو جهان غیر یکی را چو ندیدم

6. شک نیست که هم غیر یکی را نپرستم

7. سرمست شرابم نه که امروز چنینم

8. از روز ازل تا به ابد عاشق و مستم

9. در خواب گرفتم سر دستی که چه گویم

10. خوش نقش خیالیست که افتاد به دستم

11. گفتند که در کوی خرابات حضوریست

12. برخاستم و رفتم و آنجا بنشستم

13. سید کرمی کرد و مرا خواند به بنده

14. من هم کمر خدمت او چست ببستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن سرو که گویند به بالای تو ماند
* هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند
شعر کامل
سعدی
* حسنی که کامل افتاد ایجاد می کند عشق
* هر قطره اشک این شمع پروانه دگر شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا به‌سان چهرهٔ خوبان و روی عاشقان
* سرخ باشد ارغوان و زرد باشد شنبلید
شعر کامل
امیر معزی