شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1085

1. آفتابست و سایه بان عالم

2. به مثل او چنین چنان عالم

3. جام گیتی نماست می بینش

4. که نماید همین همان عالم

5. غیر او دیگری نخواهد دید

6. هر که بینا شود در آن عالم

7. این میان و کنار کی بودی

8. گر نبودی درین میان عالم

9. صورت اوست نور دیدهٔ ما

10. این معانی کند بیان عالم

11. همه عالم نشان او دارد

12. بی نشان او بود نشان عالم

13. هر زمان عالمی کند پیدا

14. می برد آورد روان عالم

15. عالم عشق را نهایت نیست

16. هست این بحر بیکران عالم

17. نعمت الله چون می و جام است

18. جام و می را بدان بدان عالم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر دانۀ اشکی که به راه تو فشاندم
* از فیض وفا، مهر گیاهی شد و برخاست
شعر کامل
حزین لاهیجی
* شب‌ها من و شمع می‌گدازیم
* اینست که سوز من نهانست
شعر کامل
سعدی
* قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت
* منظری از چمن نزهت درویشان است
شعر کامل
حافظ