شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1139

1. تا ز درد دل دوائی یافتیم

2. درد خوردیم و صفائی یافتیم

3. تا که بیگانه شدیم از خویشتن

4. ناگهانی آشنائی یافتیم

5. گنج او در کنج ویران دیده ایم

6. با تو کی گوئیم جائی یافتیم

7. تا از این هستی خود فانی شدیم

8. جاودان از وی بقائی یافتیم

9. در خرابات مغان با عاشقان

10. ساقی و خلوت سرائی یافتیم

11. بینوا گشتیم در عالم بسی

12. تا نوا از بینوائی یافتیم

13. نعمت الله را به دست آورده ایم

14. از خدای خود عطائی یافتیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پسته و فندق ز مهر و کین تو آگه شدند
* این فم از مدحت گشاد و آن ز بیمت بست فم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل
* بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
شعر کامل
حافظ
* سیلی از گریهٔ من خاست ولی می‌ترسم
* که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را
شعر کامل
فروغی بسطامی