شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1161

1. خیزید که تا جام شرابی به کف آریم

2. این یک دو نفس عمر به ضایع نگذاریم

3. یک دم که ز ما فوت شود بی می و معشوق

4. شک نیست که آن دم ز خیالش نگذاریم

5. هر جام پر از می که بیابیم بنوشیم

6. با همنفسی عمر عزیزش به سر آریم

7. جان در تن ما عشق نهاده به امانت

8. امید که بر خاک در او بسپاریم

9. بزمیست ملوکانه و رندان همه سرمست

10. گر باده ننوشیم در اینجا به چه کاریم

11. آن عهد که با ساقی سرمست ببستیم

12. تا روز قیامت به همان قول و قراریم

13. روشن شده ازنور رخش دیدهٔ سید

14. خوش نقش خیالی است که بر دیده نگاریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهان چون بزاری برآید همی
* بدو نیک روزی سرآید همی
شعر کامل
فردوسی
* پنجهٔ تاک ز سرمای سحر می‌لرزد
* لاله از بهر همین کرده فروزان منقل
شعر کامل
وحشی بافقی
* غم عاشق سرایت می کند معشوق را در دل
* ز آه و دود قمری سرو آخر شمع ماتم شد
شعر کامل
صائب تبریزی