شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1201

1. بندهٔ سید سرمستانیم

2. همه عالم به جوی نستانیم

3. نقطه ای در الفی می یابیم

4. در کتبخانه کتب می خوانیم

5. باطنا گنج فراوان داریم

6. ظاهراً گرچه بسی ویرانیم

7. دُرد دردش به دوا می جوئیم

8. دردمندانه پی درمانیم

9. از در شاه گدائی کردیم

10. لاجرم در دو جهان سلطانیم

11. آنکه گویند و همانش خوانند

12. گر تو آن می طلبی ما آنیم

13. نعمت الله به همه بنمودیم

14. سر پیدا و نهان می دانیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از حشمت اهل جهل به کیوان رسیده‌اند
* جز آه اهل فضل به کیوان نمی‌رسد
شعر کامل
حافظ
* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* چون شیشه شکسته و تاک بریده ام
* عاجز به دست گریه بی اختیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی