شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1206

1. ما ساقی سرمست خرابات جهانیم

2. سلطان سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

3. ما آب حیاتیم که از جوی وجودیم

4. ما گوهر روحیم که در جسم روانیم

5. جامیم و شرابیم به معنی و به صورت

6. گنجیم و طلسمیم و هویدا و نهانیم

7. این حرفه که معشوق خود و عاشق خویشیم

8. هر چیز که ما طالب آنیم همانیم

9. گرچه نگرانند به ما خلق جهانی

10. در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

11. بی زهد توانیم که عمری به سر آریم

12. بی جام می عشق زمانی نتوانیم

13. آوازه درافتاد که ما مست خرابیم

14. والله به سر سید عالم که چنانیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنه بر طاق نسیان زهد را چون شیشه خالی
* درین موسم که سنگ از لاله جام آورد مستان را
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل سوری که عروس چمنش می‌خوانند
* گو بده باده درین حجله که سورست اینجا
شعر کامل
خواجوی کرمانی