شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1234

1. رحمتی کن بر دل و بر جان من

2. بوسه ای ده بر لب جانان من

3. مو به مو زلفت پریشان کرده ای

4. کفر زلفت می برد ایمان من

5. عشق تو گنج است و دل ویرانه ای

6. جای آن کنج دل ویرانه من

7. صاف درمان گر نباشد فارغیم

8. دُرد درد دل بود درمان من

9. پیش تو جان را مجال هست نیست

10. جان چه باشد تا بگویم جان من

11. در خرابات مغان رندان تمام

12. می خورند و می برند فرمان من

13. مجلس عشق است و ساقی در نظر

14. نعمت الله میر سرمستان من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگس بیمار تو گشته پرستار من
* تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
شعر کامل
فروغی بسطامی
* می دهم مستی به دلها گر چه مستورم ز چشم
* بوی آغوش بهارم در چمن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* مدتی چون غنچه در خون جگر پیچیده ام
* تا درین گلزار چون گل یک دهن خندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی