شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1280

1. وقت سرمستی است مخموری بمان

2. نیک نزدیکی مرو دوری بمان

3. آشنائی ترک بیگانه بگو

4. در وصالی هجر و مهجوری بمان

5. غرهٔ علم و عمل چندین مباش

6. بگذر از هستی و مغروری بمان

7. صحبت رندان غنیمت می شمر

8. قصهٔ رضوان مگو حوری بمان

9. نور چشم عالمی پیدا شده

10. روشنش می بین و مستوری بمان

11. غیرت ار داری ز غیرش در گذر

12. غیر او ناریست یا نوری بمان

13. از انا بگذر به حق می گو که حق

14. نعمت الله باش منصوری بمان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا می توان ز آبله دست رزق خورد
* بهر چه خوشه چین ثریا شود کسی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود
* بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* سخن هر چه گویم همه گفته‌اند
* بر باغ دانش همه رفته‌اند
شعر کامل
فردوسی