شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1294

1. حال من از آن نرگس مستانه طلب کن

2. راز دلم از سنبل جانانه طلب کن

3. در صومعه باری نتوان یافت حضوری

4. ای یار حضور از در میخانه طلب کن

5. آن چیز که از عالم صدساله ندیدی

6. از یک نظر عاشق دیوان طلب کن

7. در کنج دلم گنج غم عشق دفین است

8. گنج ار طلبی در دل ویرانه طلب کن

9. جان باختن از عاشق بیدل طلب ای دوست

10. مردانگی از مردم مردانه طلب کن

11. سوز دل دلسوختهٔ آتش عشقش

12. در سینهٔ شمع و دل پروانه طلب کن

13. چون مردمک دیدهٔ دریا دل سید

14. در دیدهٔ ما در شو و دردانه طلب کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است
* جام شیری که برد دل ز شکر مهتاب است
شعر کامل
صائب تبریزی
* برین گونه گردد همی چرخ پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی
* من و دل گر فدا شدیم چه باک
* غرض اندر میان سلامت اوست
شعر کامل
حافظ