غزل شمارهٔ 1324
1. ای دل گشایشی ز در عاشقان بجو
2. آسایشی ز صحبت صاحبدلان بجو
3. در یوزه ای ز همت مردان حق بکن
4. بخشایشی ز خدمت این دوستان بجو
5. پروانه ای ز آتش عشقش بسوز دل
6. آن لحظه آروزی دل و کام جان بجو
7. از خود در آ به خلوت جانانه رو خرام
8. چون بی نشان شدی ز خود آن دم نشان بجو
9. گر طالب حقیقتی مطلوب نزد تو است
10. دریاب و آرزوی دل طالبان بجو
11. ذرات کاینات ز خورشید روی او
12. روشن شدند ذره به ذره عیان بجو
13. سید ازین میان و کنارش طلب مکن
14. پرُتر شو از کنار و برون از میان بجو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده