شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1344

1. نقشی نبسته ایم به غیر از خیال او

2. حسنی نیافتم جدا از جمال او

3. از لوح کائنات نخواندیم هیچ حرف

4. کان حرف را نبود خطی از مثال او

5. ما را هوای چشمهٔ آب زلال نیست

6. تا نوش کرده ایم شراب زلال او

7. هر کس که نیست عاشق او ، نیست هیچکس

8. انسان نخوانمش که نخواهد وصال او

9. ماعاشقان بی سر و بی پای حالتیم

10. از حال ما مپرس که یابی تو حال او

11. ساقی سؤال کرد که می نوش می کنی

12. جانم فدای باده و حسن سؤال او

13. مستست نعمت الله و بر دست جام می

14. بستان و نوش کن که بیابی کمال او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز که در دست توام مرحمتی کن
* فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
شعر کامل
حافظ
* به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
* خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* وقت است درین انجمن از تنگدلیها
* چون پسته زبان در دهنم زنگ برآرد
شعر کامل
صائب تبریزی