غزل شمارهٔ 1378
1. آینه بردار تا ببینی در او
2. جان و جانان خوش نشسته روبرو
3. جز یکی در جمله عالم هست نیست
4. این دوئی پیدا شده از ما و تو
5. آب چشم ما به هر سو شد روان
6. آبرو جوئی بیا از ما بجو
7. خم میخانه به یک دم درکشم
8. خود چه باشد پیش ما جام و سبو
9. تا میانش در کنار آورده ایم
10. مو نمی گنجد میان ما و او
11. در دو عالم جز یکی دیدیم نه
12. چشم احول آن یکی بیند به دو
13. نعمت الله مست و در کوی مغان
14. در پی ساقی روان شد سو به سو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده