شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1415

1. ما نقش خیال تو کشیدیم به دیده

2. خوش نقش خیالیست درین دیده بدیده

3. نوریست که در دیدهٔ ما روی نموده

4. نقشیست که بر پردهٔ این دیده کشیده

5. دایم دل ما بر در جانانه مقیم است

6. گر جان طلبد هان بسپاریم به دیده

7. این گفتهٔ مستانهٔ ما از سر ذوق است

8. خود خوشتر ازین قول که گفته که شنیده

9. بی عیب بود هرچه به ما می رسد از غیب

10. عیبش مکن ای دوست که از غیب رسیده

11. خوش خلق عظیمی که همه خلق برانند

12. صد رحمت حق باد بر اخلاق حمیده

13. در بندگی سید رندان خرابات

14. این بنده غلامیست که آن خواجه خریده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ثمر در پای خود افشاندن از هر نخل می آید
* خوشانخلی که فیض خود به جای دور می بارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بگو به خازن جنت که خاک این مجلس
* به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن
شعر کامل
حافظ
* ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
* معشوق همین جاست بیایید بیایید
شعر کامل
مولوی