شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1438

1. راهیم و رهنمائیم هم رهرویم و همراه

2. هم سیدیم و بنده هم چاکریم و هم شاه

3. جام می لطیف است این جسم و جان که داریم

4. در باطن آفتابیم در ظاهریم چون ماه

5. گاهی چنین که بینی بر تخت چون سلیمان

6. گاهی چنانکه دانی چون یوسفیم در چاه

7. رندیم و لاابالی سرمست در خرابات

8. با ساقئی حریفیم دایم به گاه و بیگاه

9. در راه بی کرانه ما می رویم دایم

10. گر عزم راه داری ما با تو ایم همراه

11. ای بنده بندگی کن تا پادشاه گردی

12. زیرا که پادشاهند این بندگان درگاه

13. توقیع آل دارد حکم ولایت ما

14. باشد نشان آن حکم بر نام نعمت الله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای سرو بوستانی در گلست
* سرو ما را پای معنی در دلست
شعر کامل
سعدی
* قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
* دوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم
شعر کامل
حافظ
* خموش باش که گفتی بسی و کس نشنید
* که این دهل ز چه بام‌ست و این بیان ز کجا
شعر کامل
مولوی