شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1441

1. دل ز ما کردی بری یعنی که چه

2. هیچ با ما ننگری یعنی که چه

3. بی حریفان خلوتی دارم مدام

4. می به تنها می خوری یعنی که چه

5. می نهی لب بر لب جام شراب

6. آبرویش می بری یعنی که چه

7. رو گشائی راز گوئی با صبا

8. پردهٔ گل می دری یعنی که چه

9. بر سر راه امید افتاده ایم

10. بر سر ما نگذری یعنی که چه

11. هر نفس آئینهٔ روشن دلی

12. می بری می آوری یعنی که چه

13. دم مزن از سیدی گر عاشقی

14. بندگی و سروری یعنی که چه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر موئی از آن زلف پریشان
* دل جمعی پریشان می‌توان یافت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* شبنم نکرد داغ دل لاله را علاج
* نتوان به گریه شست خط سرنوشت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* درون خامه هر گدا شهنشاهی است
* قدم برون منه از حد خویش، سلطان باش
شعر کامل
صائب تبریزی