شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1461

1. ای که می گوئی که هستم از منی

2. از منی بگذر که این دم با منی

3. پیش کاید آدمی اندر وجود

4. معنیش جان بود و در صورت منی

5. از منی بگذر چو مردان خدا

6. کز منی پیدا شود مرد و زنی

7. سروری یابی چو سرداران عشق

8. گر به پای عاشقان سرافکنی

9. جان تو چون یوسف و تن پیرهن

10. یوسف مصری نه این پیراهنی

11. چون ز هر دل روزنی با حق بود

12. خاطر موری سزد گر نشکنی

13. نعمت الله جو که تا یابی مراد

14. بگذر از دنیا که دونست و دنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زان حبه خضرا خور کز روی سبک روحی
* هر کاو بخورد یک جو بر سیخ زند سی مرغ
شعر کامل
حافظ
* زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
* که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مردم آزار محال است خجالت نکشد
* که نمک آب شود چون به جراحت گذرد
شعر کامل
صائب تبریزی