غزل شمارهٔ 1477
1. خواه نباتی و خواه حیوانی
2. هر یکی مظهریست ربانی
3. می و جامی و عاشق و معشوق
4. موج و بحر و حباب را مانی
5. دل خود را به دست زلفش ده
6. جمع می باش از پریشانی
7. گفتهٔ عارفان به جان بشنو
8. چند گفتار این و آن خوانی
9. گاه در نزد یار خود می جوی
10. باش با یارکان کرمانی
11. ای که جویای این و آن گشتی
12. باش با خود هم این و هم آنی
13. عارفانه به تخت دل بنشست
14. سید مسند سلیمانی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده