شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1491

1. هر ذره ای ز عالم بنموده آفتابی

2. آن آفتاب تابان بسته ز من نقابی

3. در چشم ما نظر کن تا نور او ببینی

4. روشن به تو نماید منظور بی حجابی

5. ما سایه ایم سایه پیدا به خود نباشد

6. سایه چگونه باشد بی نور آفتابی

7. دریا و موج می بین در عین ما نظر کن

8. این عین ما شرابیست این جام ما حبابی

9. مانند گفتهٔ ما خواننده ای نخواند

10. قولی به این لطیفی ننوشته در کتابی

11. در چشم روشن ما غیری نمی نماید

12. چشمی که غیر بیند دارد خیال خوابی

13. آب حیات او داد جانی به نعمت الله

14. بی نعمت الله عالم بودست یک سرابی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
* تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
شعر کامل
حافظ
* به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
* که این سیب زنخ زان بوستان به
شعر کامل
حافظ
* همچون شقایقم دل خونین سیاه شد
* کان سرو نوبر آمده از بوستان برفت
شعر کامل
سعدی