شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1512

1. آمد به درت جان عزیز از سر یاری

2. محروم مگردان ز در خویش ز یاری

3. تنها نه منم سوختهٔ آتش عشقت

4. بسیار چو من عاشق دل سوخته داری

5. یک دم نرود عمر که بی یاد تو باشد

6. امید که ما را تو ز خاطر نگذاری

7. روزی به سر کوی تو جان را بسپارم

8. باشد که همان جا تو به خاکم بسپاری

9. گر جور کنی بر دل بیچارهٔ مسکین

10. ما را نبود چاره به جز ناله و زاری

11. ای دل به خرابات فنا خوش گذری کن

12. شاید که می جام بقا را به کف آری

13. می در قدح و ساقی ما سید سرمست

14. ای زاهد مخمور تو آخر به چه کاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم که گوشه میخانه خانقاه من است
* دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
شعر کامل
حافظ
* انگور نشد غورۀ ماخام سرشتان
* از تاک بریدیم و به مینا نرسیدیم
شعر کامل
حزین لاهیجی
* دل صنوبریم همچو بید لرزان است
* ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
شعر کامل
حافظ