غزل شمارهٔ 1530
1. عالم جامست و فیض او می
2. بی او همه عالم است لاشی
3. او را نبود ظهور بی ما
4. ما را نبود وجود بی وی
5. ای عقل تو زاهدی و ما رند
6. در مجلس ما میا برو هی
7. یا رب که مدام باد ساقی
8. تا می بخشد مرا پیاپی
9. گوئی که ز باده توبه کردی
10. زنهار مگو چنین کجا کی
11. هر زنده دلی که کشتهٔ اوست
12. جاوید چو جان ما بود حی
13. مستیم و حریف نعمت الله
14. می بر کف دست و گوش بر نی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده