غزل شمارهٔ 1532
1. متناهی شود به تو همه شی
2. تو شوی منتهی به حضرت وی
3. غایت ذوق ما کجا یابد
4. به جز از ما و همچو ما هی هی
5. زاهد و زهد و آرزوی نماز
6. ما و ساقی و ساغر پر می
7. کشتهٔ عشق و زندهٔ ابد است
8. کی بمیرد کسی که زو شد حی
9. آفتابست و عالمی سایه
10. هر کجا او رود رود در پی
11. نو او را به نور او دیدیم
12. نه به یک چیز بلکه در همه شی
13. سر سید ز نعمت الله جو
14. دم نائی طلب کنش از نی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده