غزل شمارهٔ 1537
1. گاهی به غم و گهی به شادی
2. دکان خوشی درش گشادی
3. هر رخت که بود در خزینه
4. بر درگه خویشتن نهادی
5. از خود بخری به خود فروشی
6. در بیع و شری چه اوستادی
7. سرمایهٔ ما به باد دادی
8. با ما تو کجا در اوفتادی
9. معشوق خودی و عاشق خود
10. هم عشق و داد خویش دادی
11. فرزند تو اَند جمله عالم
12. اسرار تو است هر چه زادی
13. تو سید عالمی به تحقیق
14. زآنروی که پادشه نژادی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده