شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1557

1. دلم بگرفت از این زهد ریائی

2. بیا ای ساقی رندان کجائی

3. بهه دور چشم مست می فروشان

4. ندارم میل زهد و پارسائی

5. خراباتست و ما مست و خرابیم

6. چنین مخمور آخر تو چرائی

7. شراب صاف ما دُردی درد است

8. به ذوقش نوش اگر همدرد مائی

9. گدای حضرت سلطان ما شو

10. که یابی پادشاهی زین گدائی

11. در آئینه جمال خویش بینم

12. زهی خود بینی و هم خود نمائی

13. به شادی نعمت الله نوش کردم

14. می جام عطا یابی خدائی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
* حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
شعر کامل
سعدی
* کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
* چرا به دانه انسانت این گمان باشد
شعر کامل
مولوی
* فروتنی است دلیل رسیدگان کمال
* که چون سوار به منزل رسد پیاده شود
شعر کامل
صائب تبریزی