غزل شمارهٔ 164
1. منزل جان جهان بر در جانانهٔ ماست
2. مسکن اهل دلان گوشهٔ میخانهٔ ماست
3. خلوتی بر در میخانه گرفتیم ولی
4. حرم قدس یکی گوشهٔ میخانهٔ ماست
5. تا ز شمع رخ او مجلس جان روشن شد
6. نور شمع فلک از پرتو پروانهٔ ماست
7. دیده ای لؤلؤ لالا که ز دریا آرند
8. حاصل اشک جگر گوشهٔ دردانهٔ ماست
9. تا ابد گنج غمش در دل ما خواهد بود
10. زانکه گنجش ز ازل در دل ویرانهٔ ماست
11. ساقیا ساغر و پیمانه من سوی من آر
12. که مراد دو جهان یک لب پیمانهٔ ماست
13. آنچه سید به دل و دیدهٔ جان می طلبد
14. روز و شب همنفس و همدم میخانهٔ ماست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده