شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 22

1. اگر آئی در این دریا بیابی آبروی ما

2. بیابی آبروی ما اگر آئی در این دریا

3. رها کن دی و هم فردا بیا امروز دریابش

4. بیا امروز دریابش رها کن دی و هم فردا

5. ندارم با کسی پروا به جز با ساقی مستان

6. به جز با ساقی مستان ندارم با کسی پروا

7. بود مجموعهٔ اسما هر آن حرفی که می‌خوانم

8. هر آن حرفی که می‌خوانم بود مجموعهٔ اسما

9. نماید در همه اشیا جمال بی‌ مثال او

10. جمال بی‌مثال او نماید در همه اشیا

11. درآ در میکده تنها حریف نعمت‌الله شو

12. حریف نعمت ‌الله شو درآ در میکده تنها

13. خبر دارم ز او ادنا به جان سید عالم

14. به جان سید عالم خبر دارم ز او ادنا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
* سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
شعر کامل
وحشی بافقی
* شد کاسه دریوزه همه ناف غزالان
* تا نکهت آن زلف به صحرای ختن رفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* هیچ دانی که چرا پسته چنان می‌خندد
* زانکه گفتم که بدان پسته دهن می‌مانی
شعر کامل
خواجوی کرمانی