شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 242

1. عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است

2. یک دمی با همدمی از ملک عالم خوشتر است

3. درد دل داریم و درد دل دوای درد ماست

4. گرچه دل ریشیم زخم او ز مرهم خوشتر است

5. مجلس عشقست و رندان مست و ساقی در حضور

6. این چنین خوش مجلسی از صحبت جم خوشتر است

7. یک دمی با همدمی و گوشهٔ میخانه ای

8. ازحیات جاودان می دان که آن دم خوشتر است

9. جان و جانان هر دو سرمستند و با هم روبرو

10. جمع این یاران اگر باشند باهم خوشتر است

11. نور چشم ماست او بنشسته خوش بر جای خود

12. خلوت و جای خوشی با یار محرم خوشتر است

13. نعمت الله سرخوش است از ذوق می گوید سخن

14. هرچه گوید خوش بود والله اعلم خوشتر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
* وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شعر کامل
حافظ
* دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
* فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو
* اگر طلوع کند طالعم همایون است
شعر کامل
حافظ