شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 254

1. این خوشست و آن خوشست و این و آن با هم خوشست

2. جان جانان خوش نشسته نزد ما بی غم خوشست

3. این همه جام مرصع پر ز می داریم ما

4. با حریف سرخوش و با ساقی همدم خوشست

5. عقل مخمور است و نامحرم چه داند راز ما

6. گفتن اسرار ما با عاشق محرم خوشست

7. خوش بود گر پادشاهی می خورد از جام جم

8. زانکه میگویند جام پادشه با جم خوشست

9. گرچه دل ریشیم مرهم را نمی خواهیم ما

10. زخم تیغ عشق او داریم و بی مرهم خوش است

11. چشم مست او نظر فرمود سوی کاینات

12. این چنین نور خوشی در دیدهٔ عالم خوش است

13. مجلس عشقست و سید مست و رندان در حضور

14. جنت فردوس ما با صحبت آدم خوش است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
* نصیحت همه عالم به گوش من بادست
شعر کامل
حافظ
* سخن را روی گرم از قید خاموشی برون آرد
* سپند از آتش سوزان بلند آواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی