شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 266

1. عاشق از دنیی و عقبی درگذشت

2. ماند صورت راز معنی درگذشت

3. از وجود و از عدم آزاد شد

4. از همه بگذشت یعنی درگذشت

5. روضهٔ رضوان به این و آن بهشت

6. همتش از شاخ طوبی درگذشت

7. دل به دلبر جان به جانان داد و رفت

8. کارش از مجنون و لیلی درگذشت

9. غرقه شد در بحر بی پایان ما

10. دید دریائی ز سیلی درگذشت

11. گر چه موسی از تجلی محو شد

12. سید ما از تجلی درگذشت

13. نعمت الله در طریق عاشقی

14. اندکی بود و ز خیلی درگذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
* بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
شعر کامل
وحشی بافقی
* من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
* جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
شعر کامل
سعدی
* گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
* در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
شعر کامل
سعدی