شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 269

1. عشق مستست و عقل مخمور است

2. عاقل از عاشقی بسی دور است

3. ذوق مستی طلب کن از مستان

4. چه کنی همدمی که مخمور است

5. زاهد ار حال ما نمی داند

6. هیچ او را مگو که معذور است

7. آینه روشن است و می بینم

8. در نظر ناظری که منظور است

9. آفتاب جمال او بنمود

10. لاجرم عالمی پر از نور است

11. گنج ویرانه ای است این دل ما

12. لیکن از گنج عشق معمور است

13. دیگران گر به عقل معروفند

14. نعمت الله به عشق مشهور است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گزافست کردار گردان سپهر
* گهی زهر و جنگست و گه نوش و مهر
شعر کامل
فردوسی
* رشک می آید مرا از جامه بر اندام تو
* با تو ای گل جای در یک پیرهن باید مرا
شعر کامل
رهی معیری
* عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
* که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
شعر کامل
حافظ