شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 286

1. ما را همه شب شب وصال است

2. ما را همه روز روز حال است

3. از دولت عشق پادشاهیم

4. سلطانی عشق بی زوال است

5. گویا ز خدا خبر ندارد

6. هر دل که اسیر جاه و مال است

7. بگذر ز جان و عیش جان جو

8. کاسباب جهان همه وبال است

9. تا حسن جمال دوست دیدیم

10. ما را ز وجود خود ملال است

11. با روی تو جام می کشیدن

12. در مذهب عاشقان حلال است

13. نقصان مطلب ز نعمت الله

14. چون نیک نظر کنی کمال است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آتش سودایت دارم من و دارد دل
* داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
شعر کامل
رهی معیری
* این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
* اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
شعر کامل
حافظ
* به اندک فرصتی تاک از درختان گشت رعناتر
* نگردد زیردست آن کس که از اهل کرم باشد
شعر کامل
صائب تبریزی