غزل شمارهٔ 3
1. عارفی کو بُود ز آل عبا
2. خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
3. جان معنی طلب نه صورت تن
4. تن بی جان چه می کند دانا
5. باده می نوش و جام را می بین
6. تا تن و جان تو بود زیبا
7. گرچه حق ظاهر است کی بیند
8. دیدهٔ دردمند نابینا
9. احمق است آنکه ما و حق گوید
10. مرد عاشق نگوید این حاشا
11. یک وجود است و صد هزار صفت
12. به وجود است این دوئی یکتا
13. می وحدت ز جام کثرت نوش
14. نیک دریاب این سخن جانا
15. ما و کعبه حکایتی است غریب
16. رند سرمست و جنت المأوا
17. بر در دیر تکیه گاه من است
18. گر مرا طالبی بیا آنجا
19. قطره و بحر و موج و جو آبند
20. هر چه خواهی بجو ولی از ما
21. نعمت الله را به دست آور
22. با خدا باش با خدا خدا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده