شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 33

1. دُرد درد دل بود درمان ما

2. خوش بود دردی چنین با جان ما

3. عشق او بحریست ما غرقه در او

4. گو درآ در بحر بی پایان ما

5. ای که گوئی جان به جانان می دهم

6. جان چه باشد پیش آن جانان ما

7. مجلس عشقست و ما مست و خراب

8. سر خوشند از ذوق ما رندان ما

9. عشق او گنجی و دل ویرانه ای

10. گنج او جو در دل ویران ما

11. دل ببر از جان شیرین می برد

12. صد هزاران منتش بر جان ما

13. دوستدار نعمت الله خودیم

14. نعمت الله باشد از یاران ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
* باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
شعر کامل
مولوی
* پیری اگر چه گوهر دندان ز من گرفت
* شادم که بی نیاز مرا از خلال کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* در وطن گر می شدی هر کس به آسانی عزیز
* کی ز آغوش پدر یوسف به زندان آمدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی