شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 345

1. چشم ما روشن به نور روی اوست

2. هرچه بیند دوست را بیند به دوست

3. عاشق و معشوق ما هر دو یکی است

4. تا نپنداری که این رشته دوتوست

5. جرعهٔ جام می ما هر که خورد

6. چون محبان دائما در جستجوست

7. عشق سرمست است و فارغ از همه

8. عقل مخمور است و هم در گفتگوست

9. بسته ام نقش خیالش در نظر

10. هرچه دیده می شود چشمم بر اوست

11. خرقه می شویم به جام می مدام

12. مدتی شد تا مرا این شست و شوست

13. هر که بیند نعمت الله با همه

14. بد نبیند هرچه می بیند نکوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
* خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* وگر طلب کند انعامی از شما حافظ
* حوالتش به لب یار دلنواز کنید
شعر کامل
حافظ
* اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
* به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
شعر کامل
حافظ