شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 352

1. پادشاه و گدا یکیست یکیست

2. بینوا و نوا یکیست یکیست

3. دردمندیم و درد می نوشیم

4. دُرد و درد و دوا یکیست یکیست

5. جز یکی نیست در همه عالم

6. دو مگو چون خدا یکیست یکیست

7. آینه صد هزار می بینم

8. روی آن جانفزا یکیست یکیست

9. مبتلای بلای بالاشیم

10. مبتلا و بلا یکیست یکیست

11. قطره و بحر و موج و جوهر چهار

12. بیشکی نزد ما یکیست یکیست

13. نعمت الله یکی است در عالم

14. طلبش کن بیا یکیست یکیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وفا خار ره است، ارنه برای آشیان ما
* به هر گلشن که باشد، مشت خاری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* میان مهربانان کی توان گفت
* که یار ما چنین گفت و چنان کرد
شعر کامل
حافظ
* بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
* بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
شعر کامل
حافظ