شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 374

1. شک به عدم نیست که او هیچ نیست

2. شک به وجود است و هم او هیچ نیست

3. نیست گمانم که جز او هیچ نیست

4. هست یقینم که جز او هیچ نیست

5. معنی هو با تو بگویم که چیست

6. اوست دگر این من و تو هیچ نیست

7. یک سخنی بشنو و یکرنگ باش

8. قول یکی گفتن و دو هیچ نیست

9. ما و منی را بگذار ای عزیز

10. کز من و ما یک سر مو هیچ نیست

11. غیر خدا هیچ بود هیچ هیچ

12. هیچ نه ای هیچ مجو هیچ نیست

13. نوش کن و باش خموش و برو

14. هیچ مگو گفت و مگو هیچ نیست

15. خم می آور چه کنم جام را

16. مست و خرابیم و سبو هیچ نیست

17. عاشق سید شو و معشوق او

18. باش بکی رو که دورو هیچ نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوانده ام دفتر پیمان وفا حرف به حرف
* نام خوبان همه ثبت است همین نام تو نیست
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* نیست غیر از دست خالی پرده پوشی سرو را
* خار چندین جامه رنگین ز گل پوشیده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* حیف فرهاد که با آنهمه شیرین کاری
* شد به خواب عدم از تلخی افسانه عشق
شعر کامل
صائب تبریزی