شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 408

1. مطرب عشق ساز ما بنواخت

2. به نوا جان بینوا بنواخت

3. در خرابات ساقی سرمست

4. درد ما را به صد دوا بنواخت

5. گرچه بنواخت جان عالم را

6. پادشاه است و این گدا بنواخت

7. می نوازد به لطف عالم را

8. دل این خسته بارها بنواخت

9. مبتلای بلای او بودم

10. چاره ای کرد و مبتلا بنواخت

11. شاهد غیر در سرای وجود

12. به نهان خاطر مرا بنواخت

13. شهرتی یافت در جهان که به عشق

14. نعمت الله را خدا بنواخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را
* آب می‌برد به یک چشم زدن عالم را
شعر کامل
محتشم کاشانی
* مشکل است از مردم آزاده دل برداشتن
* از صنوبر کی به افشاندن فتد دل بر زمین؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار
* بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
شعر کامل
حافظ