شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 410

1. لطف سازنده تا عیانم ساخت

2. رازق رزق بندگانم ساخت

3. این چنین چون بدن پدید آمد

4. همچو جان در بدن دوانم ساخت

5. حکم میخانه ام عطا فرمود

6. ساقی بزم عاشقانم ساخت

7. به جمال خودم مشرف کرد

8. مونس جان بیدلانم ساخت

9. دنیی و آخرت به من بخشید

10. واقف از سر این و آنم ساخت

11. عاشقی کردم و شدم معشوق

12. گرچه بودم چنین چنانم ساخت

13. بنده را نام نعمت الله کرد

14. سید ملک انس و جانم ساخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان با تار زلف بسته دل پیوند الفت را
* که نتوان یک سر مویش ز یکدیگر جدا کردن
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گر دعای دردمندان مستجاب است ای حبیب
* از خدا هرگز نخواهم خواست جز مرگ رقیب
شعر کامل
هلالی جغتایی
* عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
* که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
شعر کامل
حافظ