شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 415

1. علم ما در کتاب نتوان یافت

2. سر آب از شراب نتوان یافت

3. بی حجاب است و خلق می گویند

4. حضرتش بی حجاب نتوان یافت

5. چشم ما بحر در نظر دارد

6. به ازین بحر و آب نتوان یافت

7. ما به شب آفتاب می بینیم

8. گر چه شب آفتاب نتوان یافت

9. گنج عشقش حساب نتوان کرد

10. بی حسابش حساب نتوان یافت

11. بگذر از نقش و از خیال مپرس

12. که خیالش به خواب نتوان یافت

13. در خرابات همچو سید ما

14. رند و مست و خراب نتوان یافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت
* دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد
شعر کامل
سعدی
* معاشران گره از زلف یار باز کنید
* شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید
شعر کامل
حافظ
* پشیمانی ندارد خنده بر وضع جهان کردن
* ندارد گریه در پی خنده ای کز زعفران خیزد
شعر کامل
صائب تبریزی