شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 43

1. خوش آب حیاتی است روان در نظر ما

2. عالم همه سیراب شد از رهگذر ما

3. از دیدهٔ ما آب روانست به هر سو

4. امید که جاوید بماند اثر ما

5. عمریست که در گوشهٔ میخانه مقیمیم

6. رندان همه سرمست فتاده به درما

7. ما غرقهٔ دریای محیطیم چو ماهی

8. ما را تو به دست آور و می جو خبر ما

9. سودا زدهٔ زلف پریشان نگاریم

10. تا در سر آن زلف چه آید به سر ما

11. خوش نقش خیالیست در این خلوت دیده

12. روشن بتوان دید ببین در نظر ما

13. هر میوه که در جنت اعلی نتوان یافت

14. از نعمت الله طلب و ز شجر ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این چه دامی است که از سنبل مشکین داری
* که به هر حلقهٔ آن صد دل مسکین داری
شعر کامل
فروغی بسطامی
* به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین
* که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
* مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
شعر کامل
فروغی بسطامی