شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 446

1. معنی او نمود در صورت

2. نه به یک صورتی به هر صورت

3. چشم ما تا جمال معنی دید

4. معنئی بیند و دگر صورت

5. ذره ذره چو نور می بینم

6. آفتابی بود قمر صورت

7. باده می نوش و جام را دریاب

8. معنئی بین و مینگر صورت

9. هر چه بینیم صورت عشق است

10. لاجرم عاشقیم بر صورت

11. چون که معنی ماست صورت او

12. نور چشمست و در نظر صورت

13. جام گیتی نماست سید ما

14. نعمت الله نموده در صورت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه عالم به تماشای تو شادند آری
* نومه عیدی و روی تو گل نوروزی است
شعر کامل
کمال خجندی
* می دهم مستی به دلها گر چه مستورم ز چشم
* بوی آغوش بهارم در چمن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* چشم در صنع الهی باز کن، لب را ببند
* بهتر از خواندن بود، دیدن خط استاد را
شعر کامل
صائب تبریزی