شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 490

1. دل که بی دلبر بود بی جان بود

2. خوش بود جانی که با جانان بود

3. نور او در دیدهٔ ما رو نمود

4. گرچه از چشم شما پنهان بود

5. کنج دل گنجینهٔ عشق ویست

6. جای گنجش در دل ویران بود

7. هر که دید آئینهٔ گیتی نما

8. بر جمال خویشتن حیران بود

9. ذوق ما از عقل می پرسی مپرس

10. این کسی داند که او را آن بود

11. کشتهٔ او زندهٔ جاوید شد

12. پیش او مردن مرا آسان بود

13. نعمت الله در خرابات مغان

14. ساقی سرمست می نوشان بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بخور هرچ برزی و بد را مکوش
* به مرد خردمند بسپار گوش
شعر کامل
فردوسی
* دست و پا گم میکنم زان نرگس نیلوفری
* من که عمری شد بلای آسمانی می کشم
شعر کامل
صائب تبریزی
* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی