شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 511

1. چشم ما خوش چشمهٔ آبی به هر سو می رود

2. این چنین آب خوشی پیوسته بر رو می رود

3. می رود عمر عزیز من به عشق روی او

4. دلخوشم از عمر خود زیرا که نیکو می رود

5. دل طواف کعبهٔ وصلش بدان جوید مدام

6. در بیابان فراق او به پهلو می رود

7. آفتابست او و عالم سایهٔ آن آفتاب

8. هر کجا او می رود این سایه با او می رود

9. در ازل نقش خیال او به دیده بسته ام

10. تا ابد نقشی چنین از چشم ما چو می رود

11. یک زمانی صحبت او را غنیمت می شمر

12. زانکه این محبوب ما دیر آمد و زو می رود

13. بر در خلوتسرای سید ار شاهی رسد

14. بنده گردد از سر اخلاص آنجو می رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من نه به اختیار خود می روم از قفای تو
* آن دو کمند عنبرین می کشدم کشان کشان
شعر کامل
کمال خجندی
* پای سرو از قد رعنای تو در گل می‌رفت
* خاصه آنوقت که برطرف گلستان بودی
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمر
* کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
شعر کامل
سعدی