شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 518

1. خوش بود گر این دوئی یکتا شود

2. آفتاب حسن او پیدا شود

3. غیر نور او نیاید در نظر

4. چشم ما از نور او بینا شود

5. آ چشم ما به هر سو شد روان

6. ِآید آن روزی که آن دریا شود

7. بحر می گوید به آواز بلند

8. آنکه او از ماست با مأوا شود

9. عارفی کَز هر دو عالم بگذرد

10. بر در یکتای بی همتا شود

11. در خرابات مغان رندی که شد

12. عاقبت سر دفتر غوغا شود

13. هر که بوسد آن لب شیرین او

14. همچو سید لاجرم گویا شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فروغ عاریت با نور ذاتی برنمی آید
* که روز ابرباشد از شب مهتاب روشنتر
شعر کامل
صائب تبریزی
* دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست
* پسته را دل می شود خون تا لبی خندان کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
* که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
شعر کامل
حافظ