غزل شمارهٔ 543
1. از احد احمد آشکارا شد
2. هم به احمد احد هویدا شد
3. در شهادت احد کمر بربست
4. میم احمد ز غیب پیدا شد
5. آن یکی در عدد ظهوری کرد
6. صد عدد از یکی مهیا شد
7. قطره و بحر و جو همه آبند
8. ما نگوئیم قطره دریا شد
9. موج بحریم و عین ما آب است
10. نتوان گفت ما که از ما شد
11. آفتاب وجود رو بنمود
12. ذرهٔ کاینات در وا شد
13. آمد و شد حقیقتاً خود نیست
14. به مجاز است کآمد و یا شد
15. خم می خوش خوشی به جوش آمد
16. راز سر بسته آشکارا شد
17. نعمت الله پرده را برداشت
18. مشکلاتی که بود حل واشد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده