شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 559

1. گر نه او یار غار ما باشد

2. در دو عالم که یار ما باشد

3. ما کجا دوستدار او باشیم

4. گر نه او دوستدار ما باشد

5. شادمانم به دولت غم او

6. زانکه او غمگسار ما باشد

7. رندی و عاشقی و میخواری

8. پیشه و کار و بار ما باشد

9. پادشاهیم و شاهد و ساقی

10. بر یمین و یسار ما باشد

11. سخن ما که روح می بخشد

12. در جهان یادگار ما باشد

13. نعمت الله که جان ما به فداش

14. سید و خواندگار ما باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حیفم آید به قلم نام لبت برد دریغ
* که به صد قرن از آن طرفه کمان نتوان ساخت
شعر کامل
کمال خجندی
* تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد
* خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است
شعر کامل
حافظ
* مکن بد که بد بینی از یار نیک
* نیاید ز تخم بدی بار نیک
شعر کامل
سعدی